تجربه اولین استخر
ساعت 22:30 ...25 تیر 1392. پدر و پسر رفته اند تا تجربه کنند اولین استخر رفتن پسرک را...و من آمده ام تا ثبت کنم یکی دیگر از اولین های پسرک را. شب قبل کیفش را بسته بود و مدام برایم توضیح می داد که مایو _شامپو _دیگه چی بابا؟و آنوقت مهربان پدر تقلبی کوچک به او می رساند( وای که آن لحظه مرا می برد به دوران دانشجویمان و یادم می افتاد به آن لحظات پر از دلهره های دخترانه ام آن لحظاتی که پسر 22 ساله ای تقلب به من می رساند و من می دانستم که دوستش دارم و دوستم دارد...یادش بخیر...) و او ادامه می داد ممپایی _ حوله... و وای که چه ذوقی داشت کیفش را به دوش انداخته بود و ساعت 1:45 نیمه شب انگار نه انگار که وقت خوابی هم وجود دارد مرتب می ...
نویسنده :
مامان ایلیا
2:20