ایلیاایلیا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

عزیز دل مامان بابا

بابایی ورزشکار

1390/5/20 3:48
نویسنده : مامان ایلیا
578 بازدید
اشتراک گذاری

امروز (۲۹ دی)چهارشنبه است.بابا یی چهارشنبه ها شب بعد از مطب با دوستاش میره سالن والیبال.امروز مامان کمرش بدجوری درد می کردوحالش خوب نبود و تقریبا همه روز را خوابیده بود و فقط حواسش به تکونای تو ـ عزیز دل مامان ـ بود.میدونی  بابا یی خیلی مهربونه.امروز ظهربعد از کلینیک و اون همه مریض دیدن و خستگی  به جای اینکه بره لب تابشو بگیره رفته بوددانشگاه دنبال کار مامان واسه گرفتن امتیاز تمدید پروانه مامان.بعدشم وقتی اومد خونه کلی مامانی را خندوند و کمر مامانو ماساز داد تا من و تو خوابمون برد.شب قبل از رفتن به سالن هم زنگ زد احوال تو ـوروجک کوچولومونوـ پرسید.الانم با دوستاش پایین دارن بازی میکنن.مامان الان حالش بهتره.راستی شیطون کوچولوی شکمو من  فکر کنم بستنی خیلی دوست داری.آخه امشب وقتی مامان داشت بستنی می خورد حسابی ذوق کرده بودی و تو شکم مامان ورجه ورجه میکردی.الهی مامان قربون تکون خوردنات بشه.تموم وجودمی عزیز دلم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)