ایلیاایلیا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

عزیز دل مامان بابا

ایلیای من و مجله شهرزاد

1391/9/25 1:58
نویسنده : مامان ایلیا
1,004 بازدید
اشتراک گذاری

ایلیای من این مدت بدجور درگیر کارای تولدت بودم و نتونستم وبلاگتو اپ کن.مامان را ببخش عزیز دلم.

5 بهمن ماه بود .اون روز وقتی از سر کار بر می گشتم مجله شهرزاد را خریدم و ناباورانه شروع به ورق زدن کردم که یه باره عکس تو کوچولوی قشنگمو تو قسمت جشنواره عکسخند شهرزاد دیدم.بی نهایت خوشحال شدم برگشتم و یه مجله دیگه خریدم.وقتی خونه رسیدم تو عزیز دلم خواب بودی.اروم بوسیدمت و شروع به خواندن شهرزاد کردم.که دوباره سوپرایز شدم خیلی خوشحال شدم می دونی مامان توی قسمت بچه های الکترونیک وبلاگت معرفی شده بود.شهرزاد اولین کادوی تولدتو به من و تو پسر گلم داد.اخه دهم این ماه تولد یک سالگی پسرک عزیز مامان.به بابایی زنگ زدم و بهش گفتم.بابایی هم بی نهایت خوشحال شد.اون روز  خاله وبابایی وقتی اومدند خونه یک گل رز قشنگ به مناسبت چاپ عکس تو کوچولوی مامان گرفته بودندمرسی بابایی مهربون و خاله عزیز.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

Doost
4 اسفند 90 14:20
X
مامان آرين
6 اسفند 90 13:28
فرناز مامان ایلیا
7 اسفند 90 14:31
تولد ایلیا کوچولوو مبارکه... چرا دیگه به ما سر نمیزنین... لینکمون هم نکردین که....
سارا(مامان شهیار)
9 اسفند 90 8:18
ووووی وووووووووی چه پسملی چه عسلی چه خوشمزه ای.....چه حالی داره آدم عکس پسملشو توی مجله ببینه......به قول طغرل آی دون آی دون.... ای خدا انشاا... عکستو ببینم که نفر اول کنکور شدی خاله جونم....
نيلووو
17 اسفند 90 3:14
فرنوش جونم خيلي خيلي دوستت دارم همون شب که از تولد برگشتيم به سيامک گفتم واقعا عاشق شخصيت و منش فرنوش شدم خيلي دختر ماهيه احساس کردم مدتهاست که ميشناسمش و باهاش از نزديک در ارتباطم ... باور نميکني چقدر خوشحالم و به خودم ميبالم که دوستي مهربون و دوست داشتني مثل تو دارم ... نبينم غصه بخوريااااااااااااااااااااااااااااا هيچ کار خدا بي حکمت نيست حتما صلاحت در اين بوده که دو تا فرشته رو همزمان به ثمر برسوني عزيزم تو ميتوني نگران نباش ... اون خدايي که ايلياي زيبا رو بهت هديه کرده مطمئن باش چيزي غير از خير تو نميخواد عزيزم وقت کردي شمارتو واسم ميل کن دوست خوبم