ایلیاایلیا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه سن داره

عزیز دل مامان بابا

پروردگارا مهربانیت را سپاس

1392/6/30 3:10
نویسنده : مامان ایلیا
933 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم.مامانی را ببخش که نتونستم زودتر از این بیامو واست بنویسم.ایلیای نازم  روز یکشنبه 10 بهمن 1389 ساعت 10صبح با وزن 060/3 و قد 49  به دنیا اومدی.روزهای سختی بود ولی گذشت.عزیز دلم   روز 9 نافت افتادو 10 روز از اومدنت نگذشته بود که دوباره راهی بیمارستان شدیم .آخه تو کوچولوی ناز من زردی داشتی.نمی دونی عزیز دلم مامانی چقدر گریه کرد وقتی برای شیر دادن بهت می یومدم من بودم و تو و اشک های مامانی .تو اون لحظه ها جای خالی خاله مهرنوش بد جوری خودشو نشون می دادو بد جوری عذابم می داد..ولی خوب می دونم که اون توی آسمون  برای تو
دعا می کرد.عزیز دلم بعد از 13 بار خون گرفتن از تو کوچولوی من و گریه های بی امان مامانی زردیت بالاخره کنترل شد.ومن وتو بعد از 20 روز رفتیم خونه مادرجان.تو این مدت مادر حسابی زحمت من و تو را کشیدخیلی ماهی مادرجان.خیلی دوست داریم.واقعا تنهایی اذیت شدیبابت همه چیز ممنون..راستی چند روز اول را خاله های مامانی اومدن خونمونو کلی هم اذیت شدن.عمه فلور هم خیلی زحمت کشید.عزیز دلم الان که دارم واست می نویسم 23 اردیبهشت.دیروز 22 اردیبهشت 1390 تو ختنه شدی.بمیرم عزیز خیلی گریه کردی.قربون چشمای نازت برم نبینم گریه کنی.ایلیای نازم از خواب بیدار شدی دوباره می یام و واست می نویسم....cاینم عکس عزیز دلم بعد از واکسن 2 ماهگی. (10/1/90)p>

 

 

ایلیای یک روزه من....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)