ایلیاایلیا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

عزیز دل مامان بابا

خوابیدنت به تنهایی...

1392/11/13 3:06
نویسنده : مامان ایلیا
1,378 بازدید
اشتراک گذاری

و اما  پسرک از اوایل تیر ماه 1392 شب ها به تنهایی در اتاقش خوابید و من هنوز که هنوز است دلم لک می زند برای با هم خوابیدنمان...در اغوش گرفتنش دلم لک می زند برای اینکه دستان کوچکش را در دستانم بگیرم و آنوقت است که  قداست دست هایش برایم به ارمغان می آورد امن ترین لحظات عالم را...و من با رویای دستان کوچک پسرک به خواب می روم....هنوز که هنوز است قبل از خواب بیش از ده بار به اتاقش می روم و یک دل سیر نگاهش می کنم و بعد به محض بیرون آمدن از اتاقش  باز دلم برایش تنگ می شود.!!!هرچند در طول روز شیطنت های بی امانش ..امانم را بریده است ولی من باز دلتنگش می شوم و به این می اندیشم که اگر پسرک تا دو سال و تقریبا پنج ماهگی در کنار م خوابید چه بسا زودتر از این ها هم در اتاقش به تنهایی می خوابید اشکال جای دیگریست و آن منم...مادری که به صدای نفس های پسرکش سخت معتاد است و محتاج...بارالهی شکر که مرا لایق فرشته ات دانستی و حال من که خوب می دانم بدون مهربانیت هیچم نگاهم را روانه آسمانت می کنم و با تمام وجودم می خواهم ازتو ...بارالهی خود حافظش باش...پر زشادی ها  در پناه لطفت سلامتش بدار...آمین...

پی نوشت 1...و اما این عادت ایلیای من است...دستش را روی سینه اش می گذارد و آنوقت انگار که آرامش پیدا کند به خواب میرود...البته بماند که در طول روز وقت هایی هم هست که عصبی که می شود با شدت تمام سینه اش را می گیرد و می کشد و من با تمام وجودم حرص می خورم که یقه بلوز هایت که هیچ همه گشاد شده اند آن به قول خودت ممه..بی گناه..چه گناهی کرده است..خوشبختانه این حرکت یک ماهی هست که از سرش افتاد و به قول خودش ممه کوچولو و یا جی جی...چند وقتی می شود که نفس راحتی از دست پسرک می کشد...اما عادت دست روی سینه گذاشتن و خوابیدن کماکان بر سرجای خود پابرجاست...

پی نوشت 2...پسرک حدود 5-6 صبح بیدار می شود و صدایم می زند و من می روم به اتاقش ..در آغوشش می گیرم و او دوباره به خواب می رود...

پی نوشت 3...هنوز که هنوز است ساعت خواب پسرک تنظیم نیست و شب ها دیر وقت بخواب می رود شاید 1 شاید هم 2 و بعضی شب ها هم شاید دیرتر....ومن خوب می دانم که این باز برمی گردد به من و به مهربان همسر که دیر می خوابیم ..امان از دست والدینت ایلیاجان...امان مادر ...امان...

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

ماجون
11 اسفند 92 19:29
پسر شیطون دریا خوش گذشت به ما هم سر بزن
مامي كيانا
27 اسفند 92 11:52
چقدر زيبا نوشتي مثل هميشه ايليا جون ببوس عادت اين مدلي خوابيدنش هم خيلي بامزه ست راستي پيشاپيش سال نو مبارك سالي سراسر شادي و خوشبختي رو براتون آرزو دارم