سه سالگیت مبارک ایلیای من
ارام می شود قصه پر غصه دلم...باورم نمی شود با خنده اش به گریه رو اورم!..نه نمی شود
بخند تما م هستی ام......که دلم بدون خند ه ات بی خیال می و ساقی و ساغرم نمی شود
ارام جانم نبض هستی ام در گرو با تو بودن است دور از نگاهت چگونه باشم....نه نمی شود
نگوکه خسته ات کرده است بوسه های بی امان من عزیزکم کناربیابا این دل عاشقم...نمی شود؟
درنگاهت عشق به پایکوبی است ..ومن در این جشن عاشقی به یاداورم غصه ها!.نمی شود
سومین بهمن هم گذشت و من عاشق ترم تورا لبریزازعشق توست نگاهم وسرشارم نمی شود
من به قربان شیطنتهای ایلیای سه ساله ام بخند کودکانه..قول می دهددلم که کلافه هم نمی شود
مخواه از من که لحظه ا ی نباشم در خیال تو که دیوانه وار تو را دوست دارم.....و نمی شود.
ایلیای من..باتورسیده ام به معنای شکفتن و بهار بهار دلم بمان و بدان که شاید و اگرم نمی شود.
نفسم پر زشرمندگی است...چگونه بوده است قبل از آمدنت....!من در عجبم.....!نه نمی شود!