دو سالگیت مبارک ایلیای من
ایلیای من آمدی به جان من بخشیدی جانی دگر مرا که از پس غصه هایم نمانده بود نایی دگر
مرا که هرغروب دلم می گرفت ازغربت زمانه ام نگاه تو می دهد به جان من جان پناهی دگر
عزیزکم ببین روزگار بازی ها می دهد مرا و من بی خیال او با تو می کنم عشق بازی دگر
در پی لحظه های پر ز بی قراریم.......پسرک دوساله ایست که می کندمراغرق شادی دگر
این منم دخترک پر غصه و زودرنج قصه ها تو با منی و غصه ها می روند به راهی دگر
من بلاگردان تو هستی ام پیشکش وجود تو تو بگو با عشق تو می شود کرد کاری دگر؟
پرازبهانه ام ولی تا تو هستی ونگاه مهربان تو تمام بهانه هایم روانه می شوند جایی دگر
پر از شور و شوق می شود لحظه های بودنم با تو لحظه لحظه ام می شود پر ز شادی دگر
من پر از بود می شوم پر از حس لطیف عشق بودنت می دهد به من جان دوباره ای دگر
با تو می شوم رهسپار جاده های عاشقی باتوساخته ام * ایلیا ی من *عاشقانه ای دگر
پرورگارا باز آمده ام با یک دنیا خواسته که فقط مهربانی تو..بزرگیت و لطف بی پایان تو است
که خواسته هایم را بی جواب نگذاشته ونخواهد گذاشت.
بارالهی ببخش به عاشقانه های من و پسرک سلامتی را ...تو که با لطف بی انتهایت مرا لایق فرشته کوچکت دانستی باز هم لطف بی انتهایت را مگیر از من و عاشقانه های من و ایلیای عزیزم را پر از حضورت کن که آنوقت عجیب دلم امن می شود چراکه حضور تو عاشقانه هایمان را پر از قداست می کند ...
بارالهی مهربانیت را ببخش به لحظه هایمان که من و ایلیای من و داستان پر زعشقمان
عجیب محتاج تواییم... مجتاج یک نیم نگاه تو....
پروردگارا لایق بدان مرا...نیم نگاهی به من به ایلیای من به عاشقانه های ما....
مهربانم بهترینم عظمتت را شکر بزرگیت را شکر محبتت را شکر...شکر هزاران هزار بار شکر